پدری برای کودکان بیسرپرست
کودکانی که در سایه دکتر ریسمانی یزدی رشد کردند
نخستین بار او را در یک جمع خصوصی دیدم، همه تلاشش بر این بود تا دیگران را نیز به مشارکت در یک طرح استانی فراخواند، بعدها بیشتر با او آشنا شدم. روح لطیف انسانی، سختکوشی، صادق، توانمند، آرام، نیکنام و فروتن شاید نخستین صفاتی باشد که بتوان او را با آن شناخت.
وی سالهاست كه بخش اعظم ثروت و درآمدش را صرف حمايت و سرپرستي از چند صد كودك، و نوجوانان بيسرپرست و محروم كرده است. افرادی که بین 6 تا 20 سال سن دارند.
همه تلاشها بر این اساس است که هيچ يك از اين بچهها حتي براي لحظهاي احساس نكنند كه مثلا يتيم است يا تنها. و دوم آن که عزتنفس و شخصيت انساني بچهها حفظ شود تا بتوانند با آسودگي خاطر تحصيل كنند و براي كار و زندگي مستقل و پرنشاط، توانا شوند.
دکتر ریسمانی یزدی در نوروز سال 1316 در خانوادهاي مرفه و خوشنام از مردم يزد به دنيا آمد. پدرش مرحوم حاج عباس ريسماني بود. دوره تحصيل ابتدايي را در مدرسه صديق يزد، و بعد دوره اول متوسطه را در دبيرستان ايرانشهر گذراند. چندی بعد جهت درمان بیماری پدر و مادر راهی تهران شد و در آن جا ابتدا ديپلم ادبي و سپس ديپلم طبيعي را از دبيرستان تمدن در خيابان نادر سابق (جمهوري) گرفت.
وی در ادامه تحولات کاریش را این گونه شرح میدهد:
در سال 1337 پس از گرفتن معافيت سربازي، در شركت سهامي چيتري كه بزرگترين كارخانه نساجي ايران بود مشغول به كار شدم. پس از 5 سال كار در آن شركت با تجربهاي كه به دست آورده بود تصميم گرفتم شيوه پدرم را پيش بگيرم و خودم مستقلا كار و شغلي را پايهگذاري كنم تا شايد بتوانم عدهاي از افراد جامعه را هم به كار مشغول سازم
بايد بگويم 5 سالي كه در شركت چيتري كار ميكردم به تحصيل ادامه دادم و در رشته علوم بانكداري و مديريت ليسانس گرفتم كه همين امر موجب ترقي و پيشرفت من در آن شركت شد، ابتدا به عنوان مسئول امور مالي شركت استخدام شدم و بالاخره به مديريت رسيدم. بعد پس از تصميمي كه گرفته بودم سرقفلي ساختمان هتل ريتس را كه در ميدان فردوسي قرار داشت خريدم. 3 طبقه از 6 طبقه را به فروشگاه تبديل كردم و طي 12 سال با فعاليت شبانهروزي، فروشگاه را به معروفترين مركز فروش تزئينات ساختمان منحول ساختم
از درآمد آن جا كارخانه توليد انواع موكت و پارچههاي پردهاي و مبلي را در زميني به مساحت 32 هزار مترمربع در كنار جاده كرج ايجاد كردم و آخرين ماشين آلات روز ساخت آلمان را وارد ساختم و كارخانه را راهاندازي كردم. اين كارخانه كه بيش از 500 نفر كارگر و تعدادي كارمند دارد، اكنون در كشور بينظير است.
بد نيست بگويم كه به رغم ثروتمند بودن پدرم، از نوجواني كاركردهام. تازه در سال اول دوره دوم دبيرستان بودم كه پدرم ورشكسته و بيمار شد. مادرم هم گرفتار بيماري صعب العلاجي شده بود. در آن مقطع و از آن به بعد به عنوان فرزند ارشد. عهدهدار نگهداري آنها شدم و تامين زندگي و هزينه تحصيل برادران و خواهرانم هم به مسئوليتهايم اضافه شد. اين طور بود كه ناگزير شدم بيوقفه كار كنم و ضمن كار به تحصيل بپردازم. به هر تقدير، خداوند را سپاس ميگويم كه مرا ياري رساند مرحوم پدرم، براي ديگران در حد امكان مفيد باشم.چند سال قبل هم تصميم گرفتم ادامه تحصيل دهم و در رشته اقتصاد درجه دكترا بگيرم و حالا خوشحالم كه در اين زمينه هم موفق شدهام
وی در ادامه به راهاندازی مکانهایی برای نگهداری و رشد کودکان بی سرپرست اشاره میکند و میافزاید: يك منزل مسكوني بزرگ و يك طبقه در منطقه آرام از شمال تهران و 20 خانه استيجاري ديگر در مناطق مناسب ديگر برای کودکان در نظر گرفته شده که در تلاشم با اجراي يك طرح سنجيده، در محلي كه فعلا به صورت يك خانه يك طبقه است و عدهاي از كودكان در آن به سر ميبرند، ساختماني شش طبقه و مدرن و كاملا مجهز بسازم تا بتوانم شمار بيشتري از كودكان بيسرپرست را در وضع و شرايط بهتر و مناسبتر تحت حمايت بگیرم
اين دختران و پسران كه در درس و تحصيل نيز در حد چهره هاي شاخص و موفق جلوه كردهاند، به فراخور استعداد، گرايش و تمايلشان در ساعتهاي فراغت از امكانات مطلوب ورزشي، تفريحي و هنري نيز برخوردارند و به عنوان مثال به مدرسه فوتبال و استخرشنا و سالنهاي اسكيت ميروند و در كلاسهاي نقاشي و موسيقي آموزش ميبينند
وی در خصوص تامین هزینه نگهداری نیز میگوید: ترتيبي دادهام كه كل درآمد شركت و كارخانه نوباف ايران صرف حمايت از كودكان و نوجوانان نيازمند شود. شرکت دیگری را نیز به منظور توليد ورقهاي p.v.c در سر دارم که سود آن نیز به کودکان اختصاص خواهد یافت.
ساخت خوابگاه دانشجویی خواهران دانشگاه شهید بهشتی با مشارکت جمعی دیگر از خیرین، راهاندازی صندوق قرضالحسنه امام صادق (ع)، ساخت بخش سيتياسكن بيمارستان ميبد از دیگر تلاشهای این خیر کشورمان است
تصاویری دیگر از کودکان به سرپرستی دکتر ریسمانی
دکتر ریسمانی صاحب قلم و اهل مطبوعات نیز هستند، در ذیل تعدادی از مقالات ایشان آورده شده است.
چگونگي داوري ومجازاتها در دوره هخامنشي
دردو هزار و پانصد سال قبل در دوره هخامنشي بخصوص در زمان داريوش اول و خشايار شاه كه مساحت فلات ايران دوميليون و ششصدهزاركيلومتر مربع با تقريبا"55 فرسخ مربع بوده و از شرق به غرب از سواحل غربي اقيانوس هند تا سواحل درياي آدرياتيك و قرتاجنه و ازشمال به جنوب از ماوراء سيحون تا حبشه و شامل آسياي صغير و مستعمرات يوناني و بابل و مصر و فنيقيه و قبرس و غيره بوده و داراي 46 نوع مردم از نژادهاي مختلف مذاهب و زبانها و عادات و اخلاق گوناگون در ممالك و سيعه ايران سكونت داشته اند و مي توان ايران را بزرگترين دولتي دانست كه تا آن زمان تشكيل شده بود و ثروتمندترين و قدرت مندترين كشور جهان محسوب مي شده براي نگارنده با وجود چنين موقعيت عظيم در ايران باستان جالب آمد بدانم اين كشور با 46 نوع مردم و نژادهاي مختلف چگونه و به چه نحوي اداره مي شده و رمز موفقيت آن در چه بوده كه براي اطلاع از چنين وضعي بباب تمدن در دوره هخامنشي در بحث داوري و مجازاتها برخورد نمودم كه توسط مورخين و بخصوص هرودت عينا"چنين نقل شده است . كه شخص شاه بر تمام قضات حكومت داشت و در درجه نهائي رسيدگي كرده حكم مي داد در ولايات نيز قضاتي بودند كه بامور حقوقي رسيدگي مي كردند. تقصيرات سياسي و تقصيرات راجع به امنيت در مركز از صلاحيت شاه بوده ودر ايالات از صلاحيت ولات ! به تقصيرات مهم سياسي ، خود شاه رسيدگي مي كرد.
از تبتعات محققين معلوم شده كه به عدالت در ايران قديم اهميت مي دادند و شاهان نسبت به قضات خيلي سخت و گاهي هم بي رحم بودند چنانكه (سي سام نس ) نامي را كه شغل قضائي داشت و رشوه گرفته بود كمبوجيه محكوم به اعدام كرد و بعداز اعدام امر نمود پوست اور را كنده روي مسندي كه بر قضاوت مي نشست پهن نمايند و شغل اين قاضي را بعد به پسر او داده مجبورش نمود كه روي اين مسند بنشيند اردشير اول نيز با قضاتي كه بر خلاف حقانيت حكم مي داند با كمال سختي رفتار مي كرد موافق قانون يا عدالت آن زمان در ازاي خيانتي كه در مرتبه اول كسي مرتكب شده بود حكم اعدام صادر نمي شدو حتي خود شاه هم در مرتبه اولي حكم اعدام نمي داد بطوري كه موافق عقايدي كه در باب عقوبتهاي اخروي داشتند در مجازات دنيوي هم بدين عقيده بودند كه اگر كسي مرتكب كار بدي شده در مقابل تقصير او كارهاي خوب او را هم بايد در نظر گرفت و اگر كارهاي بد او برتري دارد مجازات داد.
بنابر اين داريوش اول در باره يك نفر كه محكوم به اعدام شده بود حكم كرد او را از صليب به زير آرند و گفت اين قاضي خدماتي نيز كرده و نيز وقتي كه والي آسياي صغير سر(هيس تبه) ياغي يوناني را براي داريوش فرستاد چنانكه هردوت نوشته شاه مغموم شده والي را ملامت كرد كه چرا اورا زنده نفرستاد و امر كرد سر را شسته با احترام دفن كنند چه اين شخص خدمت بزرگي به ايران و داريوش در موقع سفر جنگي او به مملكت سكاها در دانوب نموده بود!
در دوره قاجاريه حسن پيرنيا (مشيرالدوله) كه تحصيلات نظامي و حقوقي خود را در مدرسه نظام و دانشكده حقوق مسكو تمام كرد منش و شخصيت بارز او را بايد در قانون داني و قانون شناسي و قانون پرستي او دانست او سر پيشرفت ايران را در اصلاح دادگستري مي دانست او شيفته عدالت بود روزيكه براي اعلام تاجگذاري محمد عليشاه به لندن رفت پس از دريافت نشانها و ملاقات با وزير خارجه و ساير تشريفات وقتي از او سئوال كردند كه از نقاط ديدني لندن و مجامع مهم آن كجا را جزء برنامه كوتاه مدت او بگذارند او بلافاصله گفت ميل دارد در يكي از جلسات محاكمات شركت كند. مرحوم مستوفي مينويسد و يك روز به اسرار مشيرالملك به محاكم جنائي رفتيم او ميخواست محاكم جزائي را تماشا كند قاضي با كلاه گيس و جبة ابريشمي مشكي زير نيم طاقي جلوس كرده بود دونفر معاون قاضي طرفين او 0000 جناب سفير كبير (مشيرالملك قدري انگليسي مي دانست و ازمذاكرات چيزي دستگيرش مي شد 0000 مشير الملك سه ساعت بعدازظهر باز آمد و معلوم شد دارلينگ قاضي اول شهر لندن بعد از ختم محاكمه و معرفي شدنش به سفير كبير از ايشان دعوت كرده است و با هم ناهارخورده اند . مشير الملك مي گفت سر ناهار از دارلينگ پرسيدم در قانون انگليسي مجازات اعدام هم هست ؟ جواب گفت بلي ! مشيروالدوله از اوان كار خود متوجه نقص دستگاه قضائي ايران شده بود و همه جامطالعات خود را براي بهبود اوضاع ادامه مي داد.
او دركابينه سپهدار اعظم وزير عدليه گرديد و پس از تحقيقات زياد و پس از چندماه قانون تشكيلات و قانون اصول محاكمات را نوشت و تقديم مجلس كرد. ولي قانون اصول محاكمات با مخالفت شديد علماي طراز اول مواجه شد محسن صدر مي گويد من با مرحوم مشيرالدوله دوستي داشتم و طرف شور او واقع مي شدم به ملاقات مرحوم سيد حسن مدرس رفتم كه فعال و شاخص هيئت علماء بود و موفق شديم نظر او را جلب كنيم بدين ترتيب كه مشيرالدوله موافقت كرد هفت ماده پيشنهادي علماء طراز اول در ابتداي قانون نوشته شود و پس از آن قانون در كميسيون عدليه تصويب و سپس بطور چهار ديواري ازمجلس گذشت و در سال 1329 به تصويب رسيد. بايد دانست كه مشيرالدوله در شش كابينه آن زمان وزير عدليه بود. او چهار زبان روسي ، فرانسوي ، انگليسي و آلماني را مي دانست و چهار بار رئيس انوررائي و 5 بار نمايندگي مجلس شوراي ملي را عهده دار بود در ابتداي سلطنت رضا خان گوشه گيري را اختيار نمود و به تأليفات خود پرداخت از جمله حقوق بين المللي و ايران باستاني را تأليف نمود در مورد اخير سالهاي آخر عمر خود را صرف اين كتاب نمود. دكتر محمد مصدق 2 دوره در كابينه اول وزيرعدليه ودركابينه دوم وزيرامورخارجه او بوده است پس از تهديدات رضاخان در زمان وزير جنگي خود مشيرالدوله استعفاء مي دهد و سپس فرمان نخست وزيري رضاخان از طرف احمد شاه از فرنگ صادر مي شود رضاخان درجلسه شوراي خصوصي مي گويد من با اين دو برادر احمد شاه و وليعهد نمي توانم كاركنم و خيال سلطنت را در سر مي پروراند كه مشيرالدوله و ديگران با او مخالفت مي كنند سرانجام پس از سه يا چهار جلسه شور و عدم انطباق خواسته او با قانون اساسي گفتن اين جواب به رضاخان در جلسه اي بعهده مشيرالدوله مقرر مي گردد و او با تمام قوت قانون داني به رضاخان حالي مي كند كه ما نمي توانيم با خيال سلطنت او موافقت كنيم به ملاحظه حفظ قانون اساسي رضا خان از مذاكرات طولاني مشيرالدوله كسل و افسرده مي شود ولي بردباري خود را از دست نداده مي گويد حالا كه اين كار را مخالف قانوني مي دانيد من مقام خود را محكم نمي بينم و ممكن است با يك دستخط احمد شاه از اروپا همه زحمتهاي من در امنيت كشور باطل گردد. باز مجلس مشاوره بدون حضور او تشكيل مي شود و بالاخره از يكي از مواد قانون استنباط مي كنند كه مجلس شوراي ملي مي تواند به كسي در مقام ضرورت فرماندهي كل قوا را مستقيما" بدهد و اين استنباط را دكتر محمدخان مصدق السلطنه مي كند كه عالم علم حقوق بوده است سرانجام مجلس شوراي ملي با انقراض سلطنت قاجار حكومت موقتي رضاخان پهلوي را تصويب مي كند.
غرض اينكه شخص حقوقدان و قاضي هرگاه بفهمد كه قانون به نفع ديگران است حكم به ضرر خود صادر مي نمايد كما اينكه دكترمحمد مصدق در آن زمان كه همه رجال در اداره امور كشور درمانده بودند تكليف خود دانست استنباط قانوني خود را ابراز و مجلس به آن عمل نمود و سرانجام نيز اين استنباط به ضرر خود او تمام شد در ايران باستان و در اوائل قرن اخير قضاوتها به شرح ياد شده بالا بوده است .
اكنون نيز به جا و به موقع خواهد بود كه قضاوت در نظام جمهوري اسلامي با كمال بي طرفي و اجراي عدالت و بدور از غوغا سالاري و رسيدگي گزينشي براه مستقيم خود ادامه دهد و مواظب شاهين ترازوي عدل خود باشد زيرا تداوم حيات هر نظام صرفا" بستگي به داوري صحيح و مجازاتهاي عادلانه نسبت به ارتكاب جرمي كه اشخاص مرتكب شده اند را دارد و الا با اجراي قضاوتهاي ناعادلانه و تسري چنين قضاوتهائي موجب نارضايتي عمومي خواهد شد.
خانه ریسمانیها محله دارالشفا . خیابان قیام .کوچه لب خندق . کوچه ریسمانی
این خانه را که غریب به صد سال قدمت دارد آقا سید عبد الحی ( از مجتهدان معروف و ملقب به نجفی که از کربلا به یزد مهاجرت کرده بود ) بنا کرده است ولی بعد ها خانواده ریسمانیان آنرا خریده اند.
حیاط میانی وسیع با فضاهایی بر گرداگرد آن انتظام کلی این بنا را شکل داده است .خانه دو دستگاه ورودی دارد : ورودی اول با دوراه به گوشه جنوب غربی حیاط مرتبط است ورودی دوم که در جنوب شرقی بنا قرار دارد متشکل از سردر و راهروی است که به حیاط کوچک راه میبردو از آنجا به واسطه دالانی کوتاه به حیاط اصلی می رسد . در این ورودی حیاط کوچک نقش هشتی یافته و و به این ترتیب مقدمه ورود به حیاط اصلی شده .
انتظام فضا های پیرامون حیاط مطابق با همان نظم و هندسه و تقارن متداول در خانه های سنتی است . در اینجا نیز فضای اصلی در مرکز و فضاهای دیگر به ترتیب اهمییت دراطراف آن قرار گرفته است اما فضاهای لایه دوم بخش شمالی خانه که در پس فضاهای اصلی قرار دارنداز نظم و قاعده مظکور تبعیت نمی کنند . این فضاها اغلب خدماتی اند مانند مطبخ و آبریزگاه و آب انبار.
قائده حیاط مستطیل شکل است و در نتیجه فضای چهار جهت و جبهه متمایز یافته است.
بنا بر این نماهای حیاط دو به دو رو به یکدیگر نشسته اند و گوئی با هم سخن می گویند. بدین ترتیب فضای حیاط خانه گرم و زنده شده است . شکل هندسی کامل قائده حیاط ( یعنی اصلی ترین فضای همه طرح )نشان دهنده اهمیت و اعتبار هندسه و نظم در همه بناست.
چنانکه در تصاویر بنا مشهود است اشکال هندسی کامل و منظم نه تنها در حیاط خانه دیده می شود بلکه به همه فضاها و اجزای پر اهمیت آن تسریع یافته است. در این وضع هر یک از فضاهای بنا هم جزئی از نظم و قائده کلی بناست و هم در خود فضایی کامل و تمام عیار است.
تقسیمات کلی دو نمای شمالی و جنوبی همانند است . عنصر میانی در جبهه جنوبی ایوان است و در جبهه شمالی تالار. قد بر افراشته نمای شمالی و بادگیر آن این نما را از سه نمای هم ارتفاع دیگر متمایز ساخته است . دو نمای غربی و شرقی با یکدیگر متفاوتاند . البته به نظر میرسد که جبهه شرقی حیاط تغییر کرده باشد و شکل فعلی آن مطابق طرح اصلی نباشد . در مرکز این جبهه ایوانی نشسته و یک پنج دری در پس آن قرار گرفته است . در این ترکیب ایوان خود مقدمه ای برای پنج دری است و بدان اعتبار بخشیده است . در جبهه غربی حیاط شیوه ترکیب کفش کنها با اتاقها جالب توجه است .دهانه هر کفش کن از قابی کشیده و باریک با قوسی تیزه دار تشکیل شده است . این قابها چون عنصری متمایز در فاصله میان نمای اتاقها قرار گرفته اند به طوری که از یک طرف حد و مرز نمای هر اتاق را معلوم کرده و از طرف دیگر بخشهای مختلف نما را به هم پیوسته اند.
در مرکز حیاط در محل تلاقی محورهای تقارن آن آب نما قرار گرفته است . آب نمای حیاط مستطیل شکل وکشیدگی آن منطبق بر محور طولی حیاط است در دو جانب آب نما باغچه ها قرار گرفته اند . مساحت مجموعه حوض و باغچه ها نسبت به سطح حیاط اندکی کم است وبه نظر می رسد تغییراتی در آنها داده باشند .
زیر زمینهای خانه در دو جبهه جنوبی و شرقی حیاط واقع است .از این میان سرداب جنوبی که در زیر ایوان و بادگیر آن قرار دارد فضای شاخصی است که می توان آن را از فضاهای اصلی خانه شمرد .