تصویرگری عشق و ایثار دو معلم به شاگردشان
معلم فداکار، جان سپرد -
نامگذاري خياباني در نيشابور به نام معلم فداكار
معلم اروميهاي هزينه عمل جراحي قلب دانشآموزش را پرداخت
محمودرضا واعظي معلم فداکار يکي از مدارس شهر نيشابور امروز در اردوي دانش آموزي و هنگام مسابقه فوتبال، متوجه فرود آمدن ميله دروازه بر سر يکي از دانشآموزانش شد. وي در اقدامي دلسوزانه، اين دانشآموز را به سمتي پرت کرد و او را از اين حادثه نجات داد، اما ميله دروازه بر سر خودش فرود آمد و به شدت مصدوم شد. اين معلم فداکار پس از مصدوميت به بيمارستان 22 بهمن نيشابور منتقل شد اما تلاش پزشکان براي نجات وي بينتيجه ماند. محمورضا واعظي با 35 سال سن 11 سال سابقه معلمي داشت
و حالا شهردار نیشابور اعلام كرده است كه ميدان يا خياباني در نيشابور را به نام محمودرضا واعظينسب، معلم فداكار نيشابوري نامگذاري ميكند. سخنگوي آموزش و پرورش خراسان رضوي نیز فقط به این گفته بسنده کرده که ارزشمند محمودرضا واعظينسب و نجات جان دانشآموزش، از ياد هيچ يك از فرهنگيان و دانشآموزان كشور نخواهد رفت.
اما هیچ یک از این دو نهاد نگفتهاند برای تسلی خاطر بازماندگان مرحوم و تامین معاش خانواده چه اقدامی انجام خواهند داد
مساله آخر این که جان همه به یک اندازه ارزشمند است، آیا فداکردن جان خود برای نجات جان دیگری درست است. گاهی پای منافع جامعه و یک جمعی مطرح است مثل داستانهایی که در مقطع دبستان خواندیم ولی این مورد فردی است
و اما بخوانید از معلم اروميهاي که هزينه عمل جراحي قلب دانشآموزش را پرداخت
نسرين كنعاني، معلم ابتدايي روستاي قزلعاشق اروميه هزينه عمل جراحي دانشآموز خود را كه از بيماري قلبي رنج ميبرد، پرداخت كرد.
اين دانشآموز كه از نعمت پدر و مادر محروم بوده و سرپرستي او را مادربزرگش به عهده دارد، بعد از عمل جراحي قلب در حاليكه لبخند رضايت و اميد به آينده در چهرهاش كاملاً نمايان بود با حضور در كلاس درس، تشكر قلبي خود را با درس خواندن به معلم خود نشان داد.
گفتوگوي با دانشآموزي كه معلم فداكار جانش را نجات داد
دوست دارم معلم شوم مثل همان كه جانش را فدايم كرد
سجاد مبرزي، دانشآموزي كه معلم فداكار نيشابوري جانش را نجات داد، ميگويد: دوست دارم معلم شوم مثل آقاي واعظي كه جانش را براي نجات من فدا كرد.
به گزارش خبرنگار اجتماعي فارس، محمودرضا واعظينسب معلم ابتدايي دبستان شهداي ابراهيمي تنها 35 سال سن داشت. او هفته گذشته دانشآموزان مدرسه را به اردو برد كه در هنگام بازي فوتبال، با مشاهده افتادن دروازه فوتبال به روي يك دانشآموز ابتدايي، به سرعت دانشآموز را به كناري پرت كرد اما دروازه آهنين بر سر خودش فرود آمد.
اين معلم دچار خونريزي مغزي شد و در نهايت به اغما رفت كه به رغم تلاش پزشكان، فوت كرد.
سجاد مبرزي همان دانشآموزي است كه مرحوم واعظينسب، جان خود را فدايش كرد. وي 10 سال دارد و اكنون كلاس چهارم دبستان است.
سجاد ميگويد: من كلاس چهارم دبستان هستم و معلم ما آقاي رضاييان است.
وي به روز حادثه اشاره ميكند و ادامه ميدهد: آنروز با دانشآموزان كلاس آقاي واعظينسب فوتبال بازي ميكرديم و من دروازهبان بودم. پشت دروازه را نميديدم كه يك دفعه متوجه شدم آقاي واعظي به سمتم ميدود و با پايش مرا پرت كرد.
غم صداي سجاد را در بر ميگيرد و اضافه ميكند: مرا كه پرت كرد، خودش را نتوانست نجات دهد و دروازه به رويش افتاد.
اين دانشآموز كه جانش را مديون ايثار مرحوم واعظينسب ميداند، ميگويد: آقاي واعظي خيلي مهربان بود و وقتي اين اتفاق افتاد همه بچهها گريه ميكردند.
سجاد اظهار ميدارد: آقاي واعظي به تئاتر علاقه داشت و همه دوستش داشتند. وقتي اين اتفاق افتاد همه ناراحت شدند.
دوباره صدايش غمانگيز ميشود و در پاسخ به اين پرسش كه دوست دارد، چه كاره شود، ميگويد: دوست دارم معلم شوم و مثل آقاي واعظي مهربان و ايثارگر شوم.
وي ميگويد: قرار بود آقاي واعظينسب سال آينده معلمم شود اما من امسال از او درس از خودگذشتگي آموختم.
سجاد كه فرزند بزرگ خانواده است و يك برادر كوچك نيز دارد، معتقد است از خودگذشتگي معلم فداكار كلاس پنجميها هيچوقت فراموش نميشود.
وقتي از سجاد پرسيده ميشود كه در مورد آنروز يك جمله بگويد، اظهار ميدارد: «جونم را مديون آقاي واعظي هستم.»
خبرگزاري فارس
حقوق معلمانتان را چگونه میبینید
