گفتگویی با یک پسر جوان
رو در رو با یک پسر جوان
نقاشی: تمام سعیت را بکن که موقع رنگکردن نقاشی از خطها بیرون نزنی، نقاشی مساوی با یک خانه + درخت+ خورشید + ابر+ رشته کوه + شاید یک آدم یا گل تمام نمره مساوی 20
مهدکودک: اگر دخترها زدند یا مسخره کردند هیچ وقت آنها را نزن چون رئیس شان(مربی) میآید تو را میزند
شیطنت: اگر شیطونی کنی میدهم لولو بخوردت (امیدوارم که باور کنی)
بازی: دخترها با دخترها- پسرها با پسرها، خاک بازی یک از آن بازیهای دوست داشتنی است
دخترها: دخترها بدند، رقیب هستند، نمیدانم چرا همش طرف دخترها را میگیرند، نمیدانم چرا دخترها خوشگل هستند ما زشت، چرا اسباببازی آنها از ما بهتره،
دعوا: دعوا نکن وقتی زدند تو نزن، دعوا کار بدی است گریه کن
پارک: هنوز نباید سوار سرسره بزرگه شد
مادر: امروز چه بچه خوبی بودم که از مامان کتک نخوردم، عجب آدم مهمی هستم که مامان دنبالم میآید و دنبالم میچرخد و به من غذا میدهد، من مامانم را میخواهم، بچه هر جا بره مامانش را میخواهد
پدر: میشه باباهایمان را عوض کنیم. بابا اسباب بازی میخری، اگر بابا خواست بوست کند در رو که ریشهاش مثل سیخ میره توی صورتت
خواهر و برادر: نمیدانم چرا هر وقت من چیزی میخواستم وقت شیر خوردن خواهرم بود
خانه: هر جا که به آن عادت کردی همانجا خانه است
اسباببازی: نمیدونم چه طور باربند کامیون اسباببازیم را با قطار ریلی فلانی مقایسه کنم
گریهکردن: گریه میکنم تا مخ مامانم را بزنم
مهمانی: جوری بنشین که سوتی ندی
دشمن: هر که لباس سربازی یا ارتشی بپوشه دشمن است
خنده: هر کی به کف پایت دست زد بزن زیر گریه، بلکه دیگر پای تو را گلگلک نکند، بر عکس انتظار رفتار کن
تلویزیون: نهارت را بخور بدو که تاموجری ببینی
کتک خوردن: کتک خوردی سریع گریه کن و سعی کن به خودت نگی نوش جون.
دوستان: ممکنه همیشه دوستت نباشد، واقعا الان هم ممکن است دوستت نباشد.
...: اگر شب خوابت نبرد یا کسی برایت لالایی نگفت آن قدر به خانمهای خوشکل فکر کن تا خوابت ببره
بستنی: دوقلویش را میخوام
خدا: خدا ما را دوست دارد (اما نمیدانم چرا)
حرکات موزون: حرکات موزون خانمها قشنگ است، اگر برقصی بتو شاباش میدهند