حالا بخور  دیدی گفتم

 

تفاهم همیشه آسان نیست، مخصوصا موقعیتی که در یک مساله مهم و حیاتی، میان خواسته‌های فرد و والدین تعارض جدی وجود داشته باشد. مسائلی از قبیل نوع کار، محل تحصیل، رشته تحصیلی، روابط آن هم از نوع عاطفیش، ورزش و...

 

برخی غالبا برای ناراحت نشدن خانواده، از خواسته‌های خود صرف‌نظر می‌کنند، برخی دیگر اما تا حد امکان رنجش‌ها و محرومیت‌ها را پذیرا می‌شوند اما حاضر نیستند فردیت خود را قربانی کنند، برخی دیگر شاید در ظاهر بپذیرنند و در باطن اگر راهی باشد خواسته خود را پی می‌گیرند،

 

از این دست مسائل تقریبا برای همه ما پیش آمده، خود من شخصا در این گونه مسائل بویژه در مقطع کودکی و نوجوانی، فردیتم را قربانی کرده‌ام، راستش رنجش خانواده بسیار برایم سخت بوده و حتی رنگ و بوی دینی نیز به این مساله داده بودم. شاید پذیرفتن خواسته‌های آنان را از موارد احترام به والدین می‌دانستم و همواره در ذهنم این گیر بود که پس تشخیص خودم چه می‌شود،

 

در نوجوانی البته در مواقعی که تصمیمیات آنها اشتباه از آب در می‌آمد طعنه زدن را نیزبه رفتارهام افزودم، تا به آنها نشان دهم که دیدید شما هم اشتباه کردید،

 

حال به نظرتان رفتار مطلوب در این گونه موارد از سوی طرفین چیست، پدری که حاضر نیست فلان دختر را ببیند، باید از خواسته‌اش کوتاه بیاید و تن به ازدواج مثلا پسرش بدهد یا آن که فرزند مبارک باید دنبال یار دیگری برود.

 

امروزم اگر بخواهم جوابی به این مساله بدهم معتقدم خانواده‌ها باید متوجه این نکته بشوند که آنها بر این اساس که تجربه بیشتری دارند و خواهان رشد سریع فرزندانشان هستند، شاید به خود اجازه می‌دهند تا به جای فرزندان‌شان تصمیم بگیرند، در حالی که رشد و پیشرفت واقعی در گرو تصمیمات خود فرد است حتی اگر اشتباه تصمیم بگیرند،

 

منتها دو مساله دیگر نیز وجود دارد، نخست آن که اگر فرزندان تصمیمی مخالف نظر والدین گرفتند و بعد مشخص شد که تصمیم اشتباه بوده، به جای سرزنش و بیان این جمله که دیدی گفتم، والدین باید نقش حامی را در پیش بگیرند، 

 

به عبارت دیگر به جای استعمال واژه حالا بخور،  باید ببینند حالا چه حمایتی می‌توانند از فرزندشان بکنند نه این که او را تنها بگذارند، یا او را سرزنش بکنند،

 

دیگر آن که فرد هر انتخابی کرد، باید تمام مسئولیت آثار و نتایج تصمیماتش را بپذیرد نه آن که دوباره دنبال بهانه نباشد تا نتایج را به گردن دیگری بیندازد،

 

چه انتخابش این باشد که تصمیم فردیش را اجرایی کند و چه انتخابش این باشد که نظر والدینش را بپذیرد و از نظر خود صرف‌نظر کند، در هر دو مورد فرد انتخاب کرده است و حالا باید با جان دل، اگر بهایی لازم است بپردازد، 

 

این که نظر والدین را بپذیریم و بعد در صورت نادرست بودن تصمیم، آنها را مقصر بدانیم. به نظرم یک توجیه بیش نیست، این هم انتخاب خودمان بوده،  فراموش نکنید.